کاربرد پرایس اکشن در معاملات

پرایس اکشن یک رویکرد تحلیلی مشهور است که روی «حرکت درونی قیمت» متمرکز می‌شود و صرفا این حرکت را مبنای تحلیل خود قرار می‌دهد. پرایس اکشن زیرساخت و بنیاد تحلیل تکنیکال است و فضایی را برای استخراج انواع مختلفی از الگوها و اندیکاتورها فراهم می‌کند.

تعریف ساده پرایس اکشن به این صورت است که این رویکرد چگونگی تغییرات قیمت را نشان می‌دهد و در بازارهایی که دارای حجم بالایی از نقدینگی هستند کارکرد بهتری از خود نشان می‌دهد.

پرایس اکشن روانشناسی بازار است که رفتار بازار را با استفاده از کندل‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. معامله‌گران پرایس اکشن در همین راستا تلاش می‌کنند با استفاده از حرکت قیمت روی کندل‌ها ذهنیت و احساسات افراد در بازار و مسیر حرکت آنها را تحلیل کنند و در این راستا نیاز به هیچ ابزاری جز حرکت خود قیمت ندارند.

تحلیل تکنیکال و تمامی ابزارها و الگوهای‌اش ریشه در همین پرایس اکشن دارند و بسیاری از الگوهای نمودار کندل‌استیک از جمله انگالفینگ، دوجی، تبر و سنجاقک همه از نوع حرکت قیمت استخراج شده‌اند. حتی الگوهایی از قبیل امواج الیوت و ایچیموکو که استراتژی‌های تحلیلی پیشرفته‌تری در تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند، نیز ریشه در همین پرایس اکشن یا حرکت درونی قیمت دارند.

ذکر این نکته اهمیت دارد که پرایس اکشن یک ابزار معاملاتی نیست بلکه یک رویکرد کلی و شامل الگوهای مختلفی است که این الگوها نیز مبتنی بر اندیکاتورها نیستند، بلکه درون خود حرکت قیمت قرار دارند. به همین دلیل است که پرایس اکشن به «سادگی» مشهور است اما در عین حال از آنجا که بر پایه تحلیل قیمت و روانشناسی بازار است بسیار پیچیده است. چه بسا استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای معامله‌گران به دلیل تعریف مشخصی که دارند ساده‌تر باشد اما پرایس اکشن کاملا به ذهن خلاق تحلیل‌گر وابسته است و نیاز به تجربه و مهارت فراوانی در فهم بازار دارد.

پرایس اکشن همانند تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به تحلیل جداگانه فاندامنتال ندارد چرا که بر این پیش‌فرض مهم و پایه‌ای متکی است که تمامی فاکتورهای تحلیل فاندامنتال در نهایت اثرات خود را در تغییرات قیمتی منعکس می‌کنند و به همین دلیل تحلیل جداگانه تحلیل فاندامنتال هیچ کاربردی ندارد و چه بسا باعث انحراف ذهن تحلیل‌گر شود.

تفاوت مهم پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال در این است که بر خلاف تحلیل تکنیکال که بر پایه‌ی بیرون کشیدن دیتاهای دست دوم از نمودار قیمت است بر رابطه بین قیمت فعلی با قیمت‌های گذشته متمرکز است. به عنوان مثال استخراج مووینگ اَوریج از داده‌های قیمتی یک داده دست دوم به شمار می‌آید و هیچگاه به خود قیمت نزدیک نمی‌شود و همیشه با آن انحراف دارد. سایر اندیکاتورها نیز همین حالت را دارند چرا که پایه و بنیاد تمامی اندیکاتورها همان میانگین متحرک است که در واقع یک داده دست دوم است.

پرایس اکشن مسیرهای تحلیلی مختلفی را پیش روی تحلیل‌گر باز می‌کند و هر مسیری نیز شامل سناریوهای مختلفی است. به همین دلیل است که این رویکرد تحلیلی وابستگی زیادی به خلاقیت تحلیل‌گر دارد و اینکه در نهایت تحلیل‌گر بر اساس سناریوهای مختلف پیش رو تصمیمات نهایی را اتخاذ می‌کند.

فهم رفتار بازار یا همان روانشناسی بازار بر اساس حرکت قیمت از مهمترین ویژگی‌های پرایس اکشن است که این رویکرد را از دیگر ابزارهای منطقی تحلیل متمایز می‌سازد. این رویکرد نگاهی پویا به حرکت درونی قیمت دارد و از اتخاذ یک نگاه ایستا و ثابت بر اساس داده‌های دست دوم اجتناب می‌کند. قطعیتی که در اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال وجود دارد در اینجا کاملا غایب است و به همین دلیل تفسیرهای متفاوتی از یک موقعیت مشخص در پرایس اکشن وجود دارد. به همین دلیل رویکرد پرایس اکشن را معمولا «معامله‌گری روی چارت تمیز»، «معامله‌گری عریان» و یا «معامله‌گری طبیعی یا خام» نام‌گذاری می‌کنند.

فهم الگوها و استراتژی‌های پرایس اکشن که بر اساس نوع حرکت قیمت شکل می‌گیرند اهمیت بنیادین دارد و به همین دلیل در نوشته‌های دیگر روی این مباحث متمرکز خواهیم شد.